برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

از اینی که شدم راضی نیستم

از چیزی که بودم راضی نیستم

از چیزی که قراره بشم میترسم

 

همین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۰:۴۳
mina mesri

حرف کشید به اونجا که توی سریال کره ای اینهی نقش دختری که بهش خیانت شده بود ،در جواب جینهو که گفت شنیدم با پیژامه میرفتی سر قرار ،گفت: من دلم نمیخاست وقتمو با عوض کردن شلوار و آرایش کردن تلف کنم میخاستم اون مدتی که لباس عوض میکنم هم بمونه برای با اون بودن

توی اون سریال اون دختر نقش یه دختر مهربون که هیچ جوره نمیتونست به کسی نه بگه و دلش رو برنجونه رو بازی میکرد

دقیقا و عینا شبیه به من

دلم نیومده دل شکستن یه نفر دیگه به یه ورم باشه ولو اون آدم بد باشه

ولی مهربونیه زیاد خوب نیس

باعث میشه که همه فک کنن این نیازی به توجه ، به ناز کشیده شدن ، نیازی به حمایت ، نیازی به همدلی، نیازی به همدردی ، حتی هم صحبتی نداره

وقتی خودتو نمیبینی و دیگران رو میبینی باعث میشه کم کم اونام خودتو نبینن و آخر ماجرا به خودت میگی مگه من جز خوبی کاری کردم

اره کار کردی ،خودتو نشون ندادی، حرف دلتو نزدی، نخواستی ،توقع نداشتی ، انتظار نداشتی

آخر سر هم اونا هم اینا رو توی تو ندیدن

الان من دقیقا توی اون نقطه آخر سر ،مثله خر در گل گیر کردم

چیکار کنم ،چ تمرینی بکنم که منم دیده بشم ، بقیه فک کنن منم آدمم؟؟

نمیدونم

پ.ن: مطلب بعدی مطلب ۲۰۰ ام خواهد بود

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۷:۰۸
mina mesri

اینم از ۳۲ سالگی

تموم شد و گذشت فردا به دید آمار من ۳۳ ساله خواهم شد رسما و قانونا، نمیدونم چ در انتظارم هست ، حتی انتظاری ازش ندارم

امسال که انتظار داشتم چی شد 

من دارم روز به روز به یه آدم افسردع و گوشه گیر بی انگیزه تبدیل میشم

چراشو نمیدونم

خودمم دلم نمیخاد از این حالم دور شم ، هیشکی از این حالم خبر نداره فقط خودم میدونم و خودم 

میدونی چرا دیگه انگیزه ای ندارم ، چرا دلم نمیخاد باشم تو جمع توزندگی حتی تو خودم؟!!!

چون هر وقت حس کردم داره درست میشه زد تو پرم زد تو بال پروازم زد و رییدددد به هیکلم

امسال کل سال منتظر موندم ته اش چی شد

هیچی من حتی حالم از پارسال این موقع ام هم بدتره😔

هیچ کس خبر نداره دارم میترکم ، دارم خورد میشم

خسته ام خیلی خسته

کاش حتی ۲۳ فروردینی رو که حال دلم خوش نیس نمیدیدم

تولدی که تنهام 

تولدی که حتی خودمم دلم ودماغی بهش ندارم

تولدی که حتی کسی یادش نیس منم یه ادممم حتی خودم

به دردم نمیخوره 

تموم شد در هر حال ۳۲ سالگی بد 

من ۳۳ ساله شدم

فردا را به فال نیک میگیرم!

همین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۳ ، ۱۷:۵۰
mina mesri

هی به خودم میگم غصه نخور

ولی گذر عمر یاد آدم میاره دیر شده ، و شاد نبودم

۶ روز از سال جدید گذشت

سال نو مبارک

دارم به سرعت میرم به سمت ۴۰ سالگی

ولی حتی حداقلهای ۲۰ سالگی رو هم ندارم ، عجیبه نه.

چالش این روزام اینه که برای بهترین بودن نه برای شاد بودن زندگی کن مینا

دلم گرفته از این حجم از تنهایی!!!!!!

همین 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۳ ، ۲۱:۰۰
mina mesri

نمیدونم چرا دوباره اومدم اینجا 

دوباره پناه بردم به نوشتن

فقط وبلاگ و نوشتن هستش که حس میکنم میتونم بدون هیچ ترسی حرف بزنم

از خستگی هام بگم ،از همه چی بگم و هیچی

امروز رفتم امتحان استخدامی رو زدم دریغ از یه صفحه خوندن

چی فک میکردیم چی شد

هیشکی نمیدونه چی میکشم به هیشکی نمیگم تو دلم چ آشوبیه

امسال و سال قبلش وقتی به بن بست کامل رسیدم گفتم ولش کن ازدواج کن برو دور شو بزار کنار زندگیتو عوض کن

نشد

من تو تاریکی مطلق یه راه حل به ذهنم رسید اونم ازدواج بود

وگرنه ازدواج مال من نیس، ازدواج مال ما فقرا نیس ، ازدواج مال ما بی کسها نیس

تصمیم داشتم برم تنها زندگی کنم تا آخرش شد یه نفر رو پیدا میکنم نشد خودمو عشقه

اینم نشد

امسال اصلا نمیدونم چجوری گذشت ،عمرم باطله

فقط تلفش میکنم

بهار رو میگذرونم که تابستونش قشنگتره تابستون میگم پاییزش میشه زمستون میگم سال بعد درس میشه ،سال منه 

هچ کدوم نمیشه

الان نزدیکه ۱۶ ،۱۷ ساله اینجوریم

ولی این چن ساله بیشتر

خیلی خسته ام ،خسته نه بریده ام ، به روی خودم نمیارم ولی داغونم خیلی

فقط دارم میرم جلو 

همین 

دارم میترکم از درد 

خدایا واقعا هستی؟شایدم تو هم مث بقیه ای که منو نمیبینن ،نادیده میگیرن اصلا به حرفام گوش نمیدن،  مهربونیام ، کارام اصلا خم به ابروشون نمیاره ،انگار اصلا من نیستم من وجود ندارم به هر کی خوبی کنم اصلا انگار نه انگار خوبی همینجوری نه هاا، خوبی که کل وجودمو میزارم وسط کل تلاشمو میکنم ،تو هم نمیبینی تو هم نمیشنوی تو هم مث بقیه ای 

نباش تو یکی نباش

خواهش میکنم ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۳۹
mina mesri

با خودم چ کنم

با گریه های شبونه ام چ کنم ، با دلتنگیام چ کنم، با بلاتکلیفیم چ کنم

خسته ام از خسته ام گفتن، جدی بریدم ،دیگه نمیکشم

خیلی بریدم، چیکار کردم ؟ به چ جرم و گناهی سرنوشتم این شد؟

چی خواستم که اینو دادی؟

دیگه از سی سال گذشته هاا، سی و سه سال شد نمیخای درستش کنی ،یه تاریخ انقضا بزن ، یه بگو که اینم صبرش اینقده ، اینم زجرش اینقد بسشه ،یه چیزی بگو یه کاری بکن 

خدایا واقعا وجود داری میشنوی؟

خیلی تنهام، میبینی

روزام دارم میگذرونم که بگذره بلکه تموم شه، خیلی احساس پوچی دارم خیلی

تولدم گذشت و شب مث همیشه به خودم گفتم امسالم تنها گذشت ،بدون تبریک گذشت

زندگیم خیلی لعنتیه، انگار که لعنت گرفته وجودمو ،کی؟ چرا ؟نمیدونم وشایدم من اینو فک میکنم

خسته ام در هر حال، چشام میسوزه

منم باختم، بدم باختم

تمومش کن همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۰۴
mina mesri

حوصله هیشکس رو ندارم

شبیه فیلما شدم

شخصیت یه فیلم سینمایی 

حس میکنم دارم به سمت مرگ میرم

حس میکنم قراره بمیرم

این سرما خوردگی منو خواهد کشت این حس منه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۰۶
mina mesri

گفتم غم تو دارم 

گفتاغمت سر آید...

دروغ گفت، الکی گفت، خالی بست، دست به سرم کرد

مث همیشه

مث همه

دلم خیلی ازش خواست اما نداد ، داده باشه هم نصف و نیمه، حتی کمتر از نصفه

داد، نمیگم نداد اما منو ندید که بخاد چیزی بده ،منو تیکه پاره دید که یه زندگی اینجوری داد

به درد نخور  ،پر خواستن ،پر نداشتن

دلم خیلی چیزا خاست ولی نشد

یه وقتا میخام یه جایی برم تو دلم میگم کاش یکی بود منو میبرد ، کنار خیابون که منتظرم تو دلم میگم کاش یکی بود منو تحویل میگرفت

یه وقتا که تو خونه دلم میگیره هوا خوبه ،به خودم میگم کاش کسی بود باهاش میرفتم بیرون ، کاش یکی بود باهاش میرفتم سفر یکم دلم وا میشد ، مثلا این روزا که مریض شدم به خودم میگفتم کاش یکی بود برام آبمیوه می آورد ،دستمو میگرفت منو میبرد دکتر ،یوقتا جدی جدی حالمو میپرسید باهام حرف میزد یکم میخندیدم درد و دل میکردم حالم یادم میرفت ، اونروز ولنتاین به خواهرم گفتم کاش یکی بود برای منم گل میگرفت ، کاش واقعا یکی رو داشتم که این همه کاش نمیگفتم

کاش

زندگیم پر از کاش

من به یه نفر نیاز دارم تا باهاش باشم نه اینکه اینقد دور که حتی نمیشه دیدش

من خیلی احساس تنهایی میکنم ،خسته شدم از هر شب گریه کردن

غمهامو بغل کردن 

خیلی خسته ام

کاش بفهمی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۵۷
mina mesri

نشستم و دارم سناریو خودکشی مینویسم تو سرم

انقد ناامیدم که جز مرگ به چیزی نمیتونم برسم

حالم خیلی بده

دوباره دیشب برای هزارمین بار فهمیدم هیچ کسی رو ندارم

توی این دنیای ویرون هیشکی منو نمیبینه

ما از اولشم اضافی بودیم

اسم دختر بودن که خورد به پیشونیمون همون موقع حکممون ابد ویک روز شد ، از همون روزی که فهمیدم دختر بودن یعنی اضافه بودن شروع کردم؛ نه من ؛ هممون شروع کردیم به باج دادن

باج چیزی نخواستن

باج برای چیزایی که میخای جنگیدن

باج از خودت گذشتن

باج خودتو ندیدن

باج بیش از حد مهربون بودن ، دلسوزی کردن

کردیم کردیم و کردیم فقط بخاطر یک چیز که بگن اضافه نیستیم

ولی اخرش هم دیدیم اضافه ایم

دلم میخاد همین الان بی معطلی مرگ بیاد سراغم و اخرین سکانس زندگیم هم خیلی زود تموم بشه

خسته ام از بلاتکلیفی

از انتظار ازاینکه میگم مااه بعد ماه بعد فصل بعد ، سال بعد، زمستون بعد بهار بعد ، عمر بعد

خسته ام الان ۳۲ ساله نه اون روز ،نه اون ماه و نه اون سال رسیده

همش دارم به خودم امید واهی میدم 

خوشبختی در کار نیس

بلاتکلیفم خیلی بخاطر شغلم بخاطر ازدواجم بخاطر دوست پسر بخاطر خونواده بخاطر زندگی

وااای که من چقد بدم میاد از بلاتکلیفی انگار یه درخت خشکم و بلاتکلیفی اون چوب کبریتی که میرنه به من و در کسری از زمان فقط خاکسترم میمونه

و انتظار باد این آتیشیه که به جونم افتاده ، سریعتر و باقدرت تر منو میسوزونه

خسته شدم دیگه آستانه تحملم خیلی پایین اومده 

فقط یه چیزی حل بشه شاید حس کنم منم آدمم ،نه مث اینکه داره حل میشه

ولی نه ۳۲ ساله خبری از حل شدن نیس

چ کنم راهی جز مرگ پیش روم نمیبینم

خسته ام بریدم

همین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۰۲ ، ۱۳:۴۹
mina mesri

بخدا خطمو گوشیمو اخرش میندازم آشغال سطیل اخه

این همه به آدم فک و فامیل زنگ میزنه ، زندایی ، دایی ،خاله ،عمه ،پسر عمه دختر عمه ،نوه ی عموی پدر، عروس عموی پدر و...

میخام سرمو بکوبم به دیوار

به یه نفر که مجرده فقط دوستاش زنگ میزنن و عشقش تمام

اخه این چ وضعیه

بخدا خسته ام دیگه کلافه شدم 

خواهشا دست از سر من بردارین مرسی اح

سرم درد گرفت

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۰۲ ، ۱۸:۴۱
mina mesri

بی دلیل اومدم اینجا

حال خوبی ندارم دلم گرفته

بیرون داره برف میباره

پاهام یخ یخه

حموم کردم و اومدم بیرون سردمه ، زیر کلی لحافم که بلکه یکم گرم بشم

امروزم مث هزاران روز دیگه گذشت

بازم تنها بودم

بازم زیر دوش گریه کردم

دلم لاکردار درست نمیشه

حس ندارم انگار که از همه ی عالم جدام فک میکنم که زندگیم از این حالت در نمیاد ... نمیدونم فکر میکنم

خوبه زیادم بد نیس ولی من دلم میخاست یه شکل دیگه ای بشه بعدد۳۲ سال ، مثلا تجربه زندگی مشترک یا تجربه داشتن فرزند و حتی تجربه داشتن یه شغل آبرومند، و یا زندگی توی یه جای دیگه و یه فصل جدید

خلاصه که ۳۲ سالمون این فرم بود خوب یا بد الان مستحق یه زندگی جدیدم شایدم من اینطور فکر میکنم.

نقطه سر خط.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۰۲ ، ۰۱:۲۷
mina mesri

پاییز هم یک ساعته که تموم شده و الان توی اولین ساعات زمستونم

ایشاله که خیره

یلدا بود امشب ، کلی خوردیم کلی ، همه چی قاطی پاطی

 خوب بود خوش گذشت ولی آخر شب اومدم پایین سزن گوش دادم و گریه کردم

شاید آخرین پاییز و یلدایی باشه که بصورت مجردی با خونواده ام شایدم نباشه نمیدونم

زندگی خیلی عجیبه

دیشب خوابای رنگی رنگی دیدم ، خواب دیدم توی یه دشت سرسبزم و رودخونه ها روون من با لباس حریر سبزم که انگار از طبیعت بود میچرخیدم و میرقصیدم با آب رودخونه بازی میکردم چقد قشنگ بود

دلم خاست واقعا ، میدونم بدنم نیاز داره به اینجور جاها

خدا لعنت کنه بی پولی رو و عاملین بی پولی رو.

ایشاله که زمستون بهتر از همه فصلاش باشه ۴۰۲ که کلن تا اینجا ر*د واقعا سال خوبی ندیدم امسال رو  در کلیت فقط اشک ریختمو اشک بابت افسردگی ، خدا نکنه غم بیاد سراغم 

ایشاله که شادی بیاد بسمتمون 

ناشکری نکنم

شکر خدا

یه ک * نمونم بخاریم 

شکر خدا

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۰۲ ، ۰۱:۱۲
mina mesri

دلم میخاد یه چیزایی بنویسم 

دلم میخاد یه چیزایی بگم

حتی دلم میخاد یه چیزایی رو بشنوم

واقعا خیلی نیاز دارم خیلی

دلم خیلی گرفته ، دیگه جدن خیلی احساس تنهایی میکنم،هیچ کسی کنارم نیس...

هیچ وقت انتظار این حال و روز رو نداشتم ،هرگز

فک نمیکردم بزرگ شدن این ریختی باشه

من که کاری به کسی نداشتم چرا حال روزم اینه ، به کدامین گناه یه زنده به گورم؟!!

خسته ام یا تمومش کن یا تموم!

همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۲ ، ۲۳:۳۴
mina mesri

امروز برای چندمین بار فهمیدم اشتباه کردم دوباره اشتباهی انتخاب کردم 

همون روزای اول باید میفهمیدم قرار نیس بخندم قراره گریه کنم همون موقع که گفت راسته که ترکا نمیفهمن باید میفهمیدم قراره تا ته اش من نفهم باشم

راستش دیگه هیچ انگیزه ای ندارم

هیچ حسی ندارم ، حاالم بهم میخوره

از خودم متنفرمم

توی یه رودروایسی گیر افتادم ، امروز تصمیم گرفتم تموم کنم

نمیدونم حالم خوب نیس

حس بدی دارم حتی به خودم  

نمیدونم من خیلی خود خواهم فک کنم شایدم نه زیادی خودحقارتی دارم...

خنده داره زندگیم یه تراژدی تمومه 😅

میخاستم بزرگ که شدم کارگر بیارم برا کارام الان دنبال اینم که کارگر یکی باشم خنده داره مگه ن؟!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۰۲ ، ۲۳:۲۶
mina mesri

کاش هیچ وقت نمیشناختمت

کاش لااقل نزدیک بودی

چن تا کوچه اونورتر 

کاش همه چیز زندگیم درس بود و فقط تو اونور دنیا بودی

کاش یه جای زندگیم درس بود میگفتم فقط مشکلم تویی

بنظرم مقصر تو نیستی 

مقصر منم نیستم

این رابطه دست و پا شکسته دقیقا مال زندگی من هست ، مال من بود ، این زندگی بی سر وپا لیاقتش یه رابطه ای هست که نه میتونم بگم دارم و نه میتونم بگم ندارم

خسته ام بی حوصله ام

نمیتونم حرف بزنم حوصله گفتنش رو ندارم 

خیلی تنهام خیلی احساس تنهایی میکنم

همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۲ ، ۲۲:۰۰
mina mesri

کاش میتونستم حرف بزنم

کاش میتونستم بگم ، کاش جملات و کلماتی وجود داشت برای اظهار درونیاتم، کاش این تخته سنگ روی سینه هام امون میداد کاش این تلنباری از غم روی گلوم میذاشت ،کاش کسی بود حرفم رو میفهمید درک میکرد ،آره گیرم که همه چیز محیا بود گیرم که احوالات درونیم با این کلمات ناتوان قابل بیان بود گیرم تخته سنگی روی سینه هام هست مجال گفتن میداد و این غم لعنتی دست از سرم میداشت و من مینشستم با اشک های ناتموم میگفتم و میگفتم ساعت ها حتی ماهها نه سالها میگفتم و میگفتم و اشک میریختم اما

اما آیا کسی بود ؟!! دلی بود؟! حتی گوشی هست و خواهد بود که بشنوه و درک کنه و از همه مهم تر بفهمه؟ ایا کسی هست؟!!

مینا کسی رو سراغ داری؟؟!!

نه ندارم.

این حجم از بغض و درد و دل داره آزارم میده

این حجم از دل گرفتگی، این حجم از گره ،این حجم از ناراحتی ،غم

دلم خیلی گرفته

به دادم بررس

به دادم برررررس .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۰۲ ، ۱۳:۵۹
mina mesri

من گریه نمیکنم

حتی از گریه کردن هم خسته شدم

دلم میخاد امشب بخوابم و دیگه هیچ وقت نبینم هیچ کس و هیچ چیزی رو

بس دیگه بخدا جهنمم مدت داره تاریخ انقضا داره

کی میخای به روی من بخندی؟؟؟

نه گریع نکن مینا حتی یه قطره اشک.

دیگه حتی رویا هم ندارم بهش پناه ببرم رویاهای تو ذهنم ته کشیدن ،حوصله فیلم وسریال ندارم

من الان توی بی حوصله ترین نقطه زندگیمم 

توی بن بست شدید 

فک کردم اگه یکی وارد زندگیم بشه خیلی چیزا عوض میشه ولی نشد بیشتر سردرگمم

همه میگن نگو هم سن و سالام اینن اونن 

ولی نمیشع حرف چرتیه 

الان من ۳۲ سالمه تو این سن یکی توکارش موفقه یکی تو زندگیش یکی تو ازدواجش، بچه هاش. اما من الان حتی استارت هم نزدم بعد این همه سال سگ دو زدنی که هیچ کس ندید جز خودم ،الان زیر صفرم

و امروز تیرخلاصی بود به تلاشهام

و حرفهای طرف عاطفیم بخاطر تنگ دستی و نداریش اخرین ضربه مهلک بود بر تن نیمه مرده ام 

مرده عمودی که الان کامل نفسهای اخرش رو کشید

دیگه حتی گریه مم هم نمیگیره چون روحم مرده دیگه

تمومش کن خواهش میکنم

همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۲ ، ۲۳:۵۹
mina mesri

دیگه کامل خسته شدم

دیگه تموم شدم

چرا هیچی تموم نمیشه

چراااا

اینقد که حالم بده که فشارم افتاده

خسته ام خیلی خسته

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۲ ، ۱۶:۴۶
mina mesri

با این حجم از تنهاییام چ کنم

با زندگی نکرده و نداشته چ کنم

با غمی که تو دلمو و دست از سرم بر نمیداره چ کنم

با خودم چ کنم

نمیدونم چی بگم چ کنم 😔

دلم بدجور گرفته با اینکه  یکی رو دارم و دیروز سالگرد گرفتم اما نمیتونم از دل تنگم بگم هنوزم تنها انگار که تنهایی آدمیزاد تا نهایت ادامه داره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۲ ، ۱۹:۵۵
mina mesri

اون روز تو اتوبوس به زور خودمو نگه داشتم به خودم گفتم گریه نکن میناا

ولی گریه آرومم میکنه

زندگیم خیلی بهم ریخته ست ،این آینده نبود که براش می دویدم

نمیدونم چی بگم

شاکر باشم یا نباشم

اومدم پایین میخام تنها باشم

جمله این آخرین پیگیریه حالم گرفت 

به کی بگم حرف دلمو به هر کی میگم درکم نمیکنه

من توی بن بستم ولی انقدر محکم وایمیستام که انگار نه انگار ،خسته ام

خسته ام از خودم ،از انتخابم ، از راهی که اومدم

کاش همون موقع ها با یکی ازدواج میکردم و خلاص حتی درسم نمیخوندم

کاش تنها هدفم ازدواج بود نه ازدواج موفق فقط صرفا ازدواج

کااااش اینی که الان هستم نبودم

همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۲ ، ۲۱:۵۴
mina mesri