برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

من منه بلاتکلیف

چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۲، ۰۱:۲۷ ق.ظ

بی دلیل اومدم اینجا

حال خوبی ندارم دلم گرفته

بیرون داره برف میباره

پاهام یخ یخه

حموم کردم و اومدم بیرون سردمه ، زیر کلی لحافم که بلکه یکم گرم بشم

امروزم مث هزاران روز دیگه گذشت

بازم تنها بودم

بازم زیر دوش گریه کردم

دلم لاکردار درست نمیشه

حس ندارم انگار که از همه ی عالم جدام فک میکنم که زندگیم از این حالت در نمیاد ... نمیدونم فکر میکنم

خوبه زیادم بد نیس ولی من دلم میخاست یه شکل دیگه ای بشه بعدد۳۲ سال ، مثلا تجربه زندگی مشترک یا تجربه داشتن فرزند و حتی تجربه داشتن یه شغل آبرومند، و یا زندگی توی یه جای دیگه و یه فصل جدید

خلاصه که ۳۲ سالمون این فرم بود خوب یا بد الان مستحق یه زندگی جدیدم شایدم من اینطور فکر میکنم.

نقطه سر خط.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۱/۰۴
mina mesri