برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

۲ مطلب در آبان ۱۴۰۲ ثبت شده است

کاش میتونستم حرف بزنم

کاش میتونستم بگم ، کاش جملات و کلماتی وجود داشت برای اظهار درونیاتم، کاش این تخته سنگ روی سینه هام امون میداد کاش این تلنباری از غم روی گلوم میذاشت ،کاش کسی بود حرفم رو میفهمید درک میکرد ،آره گیرم که همه چیز محیا بود گیرم که احوالات درونیم با این کلمات ناتوان قابل بیان بود گیرم تخته سنگی روی سینه هام هست مجال گفتن میداد و این غم لعنتی دست از سرم میداشت و من مینشستم با اشک های ناتموم میگفتم و میگفتم ساعت ها حتی ماهها نه سالها میگفتم و میگفتم و اشک میریختم اما

اما آیا کسی بود ؟!! دلی بود؟! حتی گوشی هست و خواهد بود که بشنوه و درک کنه و از همه مهم تر بفهمه؟ ایا کسی هست؟!!

مینا کسی رو سراغ داری؟؟!!

نه ندارم.

این حجم از بغض و درد و دل داره آزارم میده

این حجم از دل گرفتگی، این حجم از گره ،این حجم از ناراحتی ،غم

دلم خیلی گرفته

به دادم بررس

به دادم برررررس .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۰۲ ، ۱۳:۵۹
mina mesri

من گریه نمیکنم

حتی از گریه کردن هم خسته شدم

دلم میخاد امشب بخوابم و دیگه هیچ وقت نبینم هیچ کس و هیچ چیزی رو

بس دیگه بخدا جهنمم مدت داره تاریخ انقضا داره

کی میخای به روی من بخندی؟؟؟

نه گریع نکن مینا حتی یه قطره اشک.

دیگه حتی رویا هم ندارم بهش پناه ببرم رویاهای تو ذهنم ته کشیدن ،حوصله فیلم وسریال ندارم

من الان توی بی حوصله ترین نقطه زندگیمم 

توی بن بست شدید 

فک کردم اگه یکی وارد زندگیم بشه خیلی چیزا عوض میشه ولی نشد بیشتر سردرگمم

همه میگن نگو هم سن و سالام اینن اونن 

ولی نمیشع حرف چرتیه 

الان من ۳۲ سالمه تو این سن یکی توکارش موفقه یکی تو زندگیش یکی تو ازدواجش، بچه هاش. اما من الان حتی استارت هم نزدم بعد این همه سال سگ دو زدنی که هیچ کس ندید جز خودم ،الان زیر صفرم

و امروز تیرخلاصی بود به تلاشهام

و حرفهای طرف عاطفیم بخاطر تنگ دستی و نداریش اخرین ضربه مهلک بود بر تن نیمه مرده ام 

مرده عمودی که الان کامل نفسهای اخرش رو کشید

دیگه حتی گریه مم هم نمیگیره چون روحم مرده دیگه

تمومش کن خواهش میکنم

همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۲ ، ۲۳:۵۹
mina mesri