برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

من خوبم

شنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۲۴ ب.ظ

دیروز برای اخرین بار زنگ زدم بهش

منتظر یه قوت قلب بودم از طرفش  نمیدونم منتظر بودم که چی بگه، ولی حس کردم من خیلی تنهام خیلی ،وقتی که یکی هست پیشم ولی بازم تنهام ،بهش چی بگم ، مطمن بودم این روز یعنی امروز بلاخره میرسه بلاخره منو مجبور میکنن بگم خداحافظ من فقط پیش دستی کردم .خلاصه که تموم شد .

حالم اصلا خوب نیس، من از ماه قبل حالم داغون شده اما کسی نیس که بفهمه؛ من ۲۰ روز توی تهران عذاب کشیدم اما به روی خودم نیاوردم ، خیلی سخته، کسی نپرسید حالت خوبه ؟ پرسید ولی گوش نداد و من به همه فقط گفتم خوبم 

اما خوب نبودم داغون بودم کسی پیشم نبود کسی کنارم نبود، درسته سنم زیاده بچه نیستم ولی سخت گذشت به من و حتی اون نتونست همدردم باشه ، این یه ماه همه دردا تل انبار شد رو هم و من رسیدم به این مرز ، الان کسی رو نمیخام پیشم باشه ، نمیخام

من هشت سال کار کردم ته اش حتی دستمزد درست درمونی نگرفتم انگار که هشت سال فقط بیگاری کردم ولی ته اش با اینکه از تو داغون بودم وایسادم

من سالها آرزوی ویلون داشتم و امسال رفتم اما سه ماه نشده پولم نرسید و کنار گذاشتمش ،بازم وایسادم

من هشت سال عمرم گذاشتم که استخدام آموزش و پرورش بشم اما الان تازه فهمیدم اشتباه کردم ،اونا منو نمیخان برا همین چشمم روی هشت سال بستم و الان میگم نمیخام و پاش ایستادم

من بعد سالها با بکی اشنا شدم که دوسم داشت اما کنار گذاشتمش چون فک میکنم هنوزم تنهام، اونی که گذاشت و رفت قصه من شدم 

اما دیگه نمیتونم وایسم

دارم بار این همه شکست روحی رو تحمل میکنم

بازم کسی نیست که بگه حالت خوبه؟

و من بگم خوبم.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۹/۱۲
mina mesri

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">