با خودم چ کنم
با گریه های شبونه ام چ کنم ، با دلتنگیام چ کنم، با بلاتکلیفیم چ کنم
خسته ام از خسته ام گفتن، جدی بریدم ،دیگه نمیکشم
خیلی بریدم، چیکار کردم ؟ به چ جرم و گناهی سرنوشتم این شد؟
چی خواستم که اینو دادی؟
دیگه از سی سال گذشته هاا، سی و سه سال شد نمیخای درستش کنی ،یه تاریخ انقضا بزن ، یه بگو که اینم صبرش اینقده ، اینم زجرش اینقد بسشه ،یه چیزی بگو یه کاری بکن
خدایا واقعا وجود داری میشنوی؟
خیلی تنهام، میبینی
روزام دارم میگذرونم که بگذره بلکه تموم شه، خیلی احساس پوچی دارم خیلی
تولدم گذشت و شب مث همیشه به خودم گفتم امسالم تنها گذشت ،بدون تبریک گذشت
زندگیم خیلی لعنتیه، انگار که لعنت گرفته وجودمو ،کی؟ چرا ؟نمیدونم وشایدم من اینو فک میکنم
خسته ام در هر حال، چشام میسوزه
منم باختم، بدم باختم
تمومش کن همین