برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

شدت درد توی وجودم

جمعه, ۵ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۲۹ ب.ظ

از صبح هیچی نخوردم

به طرز وحشتناکی ناراحتم

و عجیبترین چیز ممکن اینه که حتی نمیدونم از چی

واقعا خودمم دلیل ناراحتیم رو نمیفهمم

پی ام اس نیستم ، ولی خیلی عجیب و غریب ناراحتم از این اتاق بیرون نرفتم، حال حرف زدن ندارم

دلیلش نمیدونم چیه

شاید دلیلش خراب شدن ذهنیتم از ی آدمه ، یا نه خراب شدن تصورم از زندگی خیالی توی فکرم، شایدم تازه فهمیدم من وجود ندارم

شایدم شکست خوردنم بابت اثبات خودم

اصلا چرا خودمو میخوام اثبات کنم چرا میخوام طرفم بگه چ دختر خوبی؟؟ چرا من این کمبود لعنتی رو باخودم حمل میکنم ، چرا این میراث لعنتی از مادرم رو دارم این تربیت غلط تو سری خور بودن ، اینکه هرکی هرچی گفت بگو چشم، اصلا شاید امروز دوباره فهمیدم که چ حق السکوت سنگینی بابت دختر بودنم دادم ، حق السکوتی مادرم گفت بدین

آره از اینا ناراحتم

از دختر بودن

از نخواستن

از بیان نکردن

از زیادی خوب بودن

خسته ام ، از افتخارات واهی مستقل بودن

امروز فهمیدم من پشیزی ارزش ندارم

آره از این ناراحتم که تا چیزی نمیخوام ، حرفی نمیزنم از درونم دختر خوب بابام ، یار خوب ، خواهر خوب ، دوست خوبم

ولی اگه بگم ، اگه بخوام

ورق برمیگرده چرا؟؟؟

چرا اینجوری شد ، دوباره تصمیم دارم نخوام ، نمیخوام چیزی از هیچکسی، حق السکوت بدم بابت دیده شدن بابت برگشتن به زندگی ، بابن عزیز شدن

مادرم یادم داده 

چقد دختر بودن سخت بود ، چقد تاوان دادم بابتش

همین

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳/۰۵/۰۵
mina mesri

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">