برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

دلم یه مسافرت میخواد

یادم نمیاد اخرین باری که رفتم مسافرت کی هست ؟

اصلن مسافرت چ شکلی هست 

پیکنیگ  چجوری بود الان سالهاست تو خونه مثه زندونیم

خیلی به کسایی که میرن مسافرت حسودیم میشه 

تو این دوره از زندگیم به همه حسودیم میشه به همه 

به همه

که من نیستن ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۰ ، ۱۰:۵۷
mina mesri

بازم منو این همه درد

دلم میخاد همین الان یه مشت قرص بخورم و تمام

واقعا تنها چیزی که الان بهش نیاز دارم مرگ هست

چرا من هیچ کس رو درک نمیکنم؟؟؟

چرا منو درک نمیکنن؟؟؟

خسته ام

واقعا خسته ام ،دوباره با مامانم دعوا کردم این همه تکرار توی هر روزم برام غیر قابل درک هست ،واقعا تو وجود داری ؟واقعا خدا هست یا ساخته و پرداخته ذهن منه؟

تا ته اش تلاش میکنم مطمن باش 

حتی اگه ته اش هیچی نداشته باشم مطمن باش ولی  اینو یادت بمونه 30سال زمان کمی نیست ایوب هم کمتر از این صبر کرد 

اگه یه روز تنها و نا امید از روی یه بلندی خودمو پرت کردم و تو با ناباوری تمام دیدیش مقصر من نیستم مقصر تویی ، خسته شدم ،به تموم کردن بیشتر از ادامه دادن فک میکنم همیشه.

شاید زمانش خیلی نزدیک باشه!!!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۰ ، ۲۳:۰۹
mina mesri

حسن یزدانی باخت

و ارشا اقدسی رفت

هر جفتش ناراحت کنندست برام  یکی احتمالا جبران پذیر و دیگری جبران ناپذیر

تا حالا هیچ وقت از فوت هیچ ادم سرشناسی به اندازه ای که برای ارشا اقدسی ناراحتم ناراحت نشده بودم

ارشا اقدسی برام نماد یک سرشار از زندگی بود حرفهاش کلمه هاش و هر نفسش مرگ و زندگی رو به بازی گرفته بود

حال نمیدونم اون به مرگ غالب شد یا مرگ به اون؟

...

سعدی چو جورش میکشی نزدیک او دیگر مرو

ای بی بصر ! من میروم او میکشد قلاب را

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۰۰ ، ۱۶:۵۷
mina mesri

دلم سوخت...

 

برای خودم ، برای تمام چیزایی که ساخته بودم

شد که نشه

مهم هم نیست 

این نیز بگذرد.

 

همیشه وقتی از چیزایی که میخام ، بنویسم یه چیزی نمیزاره

نمیدونم اون چیز چیه

و چرا نمیزاره من راحت بشم

 

 

پ.ن: درد شدید معده و قفسه سینه امونمو بریده

همایون شجریان ؛ بگو بخون تو فقط بگو

بگو که از غم عشقت چگونه جان برهانم

چگونه این غم را به هر طرف بکشانم؟

؟؟؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۰ ، ۱۸:۵۵
mina mesri

اینقد که ننوشتم نوشتن یادم رفته

اینقد که نفس نکشیدم نفس کشیدن یادم رفته

و اینقد که فک نکردم فک کردن یادم رفته 

از وقتی آزاد نبودم آزادی یادم رفته ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۰۰ ، ۱۸:۰۳
mina mesri

3

حیف باشد بر چنان تن پیرهن...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۰ ، ۱۶:۱۰
mina mesri

2

چقد جالب نوشته های سالای قبلمو خوندم

چقد من عاقلتر از الان بودم...

:)

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۱۵
mina mesri

سلام

بعد از مدتها 

امروز نشستم و همه کامنتا ی سالهای خیلی پیش رو خوندم و حال کردم و خندیدم ...

چقد اخلاق من عوض شده 

شایدم اون موقعها جوونتر بودم و پر انرژی تر

ولی الان نا امید

کم ایمان

و بی اعتماد به همه چیز و همه کس

عجیبه زندگی

کاش میشد همه چیز اونطور که میخاستیم میشد

ولی افسوس از این تقدیر

چ کنیم با دل خویش...

:)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۲۴
mina mesri

این وبلاگ تا اطلاع ثانوی

توسط اینجانب

بسته است.....

بقول وحشی بافقی


دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست


پ.ن : در هر حال ببخشید که این مدت چشماتون به درد اومد و نوشته های مرموز منو رو خوندید و حرص خوردید.....

ممنون از همه



همین

موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۹ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۳۰
mina mesri




یه وقتا ادم دلش میخواد

یه قصه بود یا توی دل یه فیلم.

اما

یه وقتا زندگی ادم خیلی قشنگتر از

هر چی فیلم وقصه است.


همین

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۱۴
mina mesri