برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

مشکل اینجاست 

که من زیادی باهوشم

شبیه نارسیسما گفتم :)

 

نه واقعا

میتونم لحن حرف زدن ادما رو بفهمم میتونم گردش مردمک چشمای ادما رو بفهمم

میتونم حس کنم حسشون به من چیه

هر چقد هم میخوام خودمو بزنم به اون راه نمیتونم

حتی از مدل حرف زدنشون یعنی از بلندی و پایینی صداشون

حتی اگه بار اول باشه

میتونم بفهمم تو دلشون نسبت به من چی میگذره

 

برام بقیه مهم نیستن

مهم خودمم

من من هستم

مهم اینه مینا اینکه خودتی بدون شباهت به کسی

بدون این که یه رفتاری رو بکنی که خوشامد بقیه ست

خودمم

خود خودم

مهم اینه ، به دل نگیر

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۲۱
mina mesri

دندونم درد میکنه

دیروز رفتم دانشکده دندونپزشکی و یکی از دندونامو ترمیم کردم ولی گفت این دندونم که درد میکنه رو یکشنبه ترمیم میکنه البته اکه بکنه

شنبه هم میخام برم دندونم که قبلا کشیده بودن ریشه اش مونده رو بدم دوباره بکشند

امروز صب زود از خواب بیدار شدم چون کریم زنگ زد گفت ماشینمو دارن میخوابونن بیمه نامه رو بده 

و من مث بزا شده بودم ، کف پام  بد جور درد میکنه امروز یکم روغن مال ی کردم و یکم بهتر شده و یکم تمرین ویلون کردم البته بعد یک و نیم ساعت فقط تونستم دو خط بزنم و اونم بازم باید تمرین کنم این هفته تمرینات یکم سنگینه عرفانی میگه که سطحت رفته بالا باید سختتر بشه ترم سه هستم الان

 موهامو رنگ کردم و دو طرف موهامو دادم زهرا برام بافته خیلی خوشگل شده.

دیروز کل روز رو بیرون بودم یکم رفتم بازار گردی و اینا ارایشو لباس مناسب نپوشیده بودم حالا الانم لباس انچنانی ندارم و دیروز داغون بودم توی بازار بین اون همه دختر خوشگل و خوش رنگ احساس بدی به خودم داشتم و بعدش با یه نفر اشنا شدم که دکتر دامپزشکه حالا نمیدونم این چ ریخت ادمیه ولی فعلا نمیتونم درموردش نظر بدم 

یه خواستگار هم دارم از اینا بدتره :) اونروز زنگ زده میگه میام بریم هم دیگه رو ببینیم منم میگم باشه اان یه هفته ست حتی یه پیام صب بخیری خدا لعنتت کنه ای و فحشی سلامی هیچی که هیچی

من شبیه اون داستان و  فیلمایی شدم که با کلی ادم اشنا میشه و هی پشت سر هم  شبیه اونا شدم 

پسرا یه ریختی شدن 

یا من یه ریختیم

چرا اول پیشنهاد میدین بعدش که قضیه جدی میشه انصراف میدین مگه من مجبورتون کردم 

من مجبورت کردم بیای خواستگاری من

من مجبورت کردم بیفتی دنبالم و شماره بگیری من مجبورت کردم هی التماس کنی

چرا اینجوری هستین یا نکنید یا اگه پای یه کاری میرین تا ته اش باشین

یعنی من تا حالا مرد تر از خودم ندیدم 

یا میگم نه یا اگه بگم اره واقعا هستم

مثلا پسرا اینجورین که عه چ دختری بزا ببینم چ جوریه

عزیزم ملت مسخره تست تو نیستن بعدش مگه دختر و زن چهار گزینه ای نیستن که تستشو بزنین

این چ وضعیه

مخلص کلام این که  اوضاع یکم پیچیده شده و موضوع بعدی این که میخوام هر روز یا چن روز یه بار تمام اتفاقای زنگیمو بنویسم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۰۱ ، ۱۶:۳۸
mina mesri

در حال تمرین ویلون هستم

و همچنان مسر

دیروز برای زهرا یه گوشی خریدیم برای تولدش و من بیشتر از خودش خوشحال شدم شاید چون خودش همیشه به فکر بقیه ست خوشحال نشد و گفت چرا برای خودتون نخریدید خیلی دختر خوب و دوست داشتنی و فوق العاده ای هست امیدوارم همیشه سربلند و موفق باشه از اونا که اسمش سر زبونا میوفته ازاون معروف های موفق و خوشحال و خوشبخت

امروز بعد از مدتها هوا اردبیل گرم شدو تازه روی ماه خورشید رو دیدیم

دفتر الان خنکه 

منم فعلا حالم خوبه

اون ادمی هم که وارد زندگیم شده رو هیچ حسی ندارم بهش اما نمیدونم چرا دارم بی تفاوت ادامه میدم

البته میدونم حسی که من دارم رو همه پسرا دارن 

من نمیدونم چرا هیچ پسری رو باور نمیکنم حتی بنظرم دوست داشتنشون هم دروغه 

تا حالا کسی بهم بد نکرده یا دروغ نگفته ها ولی من از جنسشون خوشم نمیاد با چن تا از پسرا هم اشنا شدم در حد چن روز البته اما واقعا همشون برا باور پذیر نیستن یجورایی همه کاراشون مصنوعی هست و شاید 

و شاید خیلی مهم این که شاید اونی که باید ببینمو رو تا حالا ندیدم و شاید و باز و شاید همچین ادمی تو افسانه ها نوشته شده ، ایندفعه خجالت میکشم حتی بگم وشاید  افسانه ها هم وجود خارجی نداره مثلا مجنون اگه خوبه اگه مکمل و پرفکت هست چون از دور میبینیمش و حتی معشوقه هم ازش دوره

وصد البته اگه روزی از نزدیک باهاش اشنا میشدم اونم یه متقلبی بود شبیه همه مدعیان عشق و عاشقی و از این حرفا

البته احتمال یک درصد هم هست که من بد بینم ولی تا به الان جرعه ای اب توی اون لیوان ندیدم که بگم پره

بگذریم

الان نزدیک به یکسال شده که بلاگفا رو بستم و هی وسوسه میشم که برم و بنویسم اما همینجا به زور میام

ولی شایدرفتم ویه جور دیگه ای بودم

اون روز کلی حرف من باب این کائنات و فنگ شویی واینا نوشته بودم که پرید اگه حوصله ای بود یا اینجا یا بلگفا مینویسم

نقطه سر خط.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۶:۲۸
mina mesri

الان حالم خوبه

امروز کلاس موسیقی خوب پیش رفت البته عالی نبود ولی مث دفعه قبل همم نبود البته بگم که این بار قرص ضد استرس خوردم و رفتم

دارم لیلیم لی  فرات رو گوش میدم  فرات رو باید مثه فرهاد بخونی ولی بدون ه میشه فرات اسم ترکی هست همون فراتی که تو اوسس اول شد لیلیم لی در اصل مال ابراهیم تاتلی سس  هست درستش تاتلی سس هست من تالیس میدونستم معنی فامیلیش میشه صدایی که بسیار لذیذ  وخوبه دقیقا شبیه صداش شایدهیچ وقت کسی که فامیلی ابراهیم رو میذاشته فک نمیکرده یه همچین ادمی بدنیا بیاد که باصداش تموم کودکی ونوجونی و جوونی ماها رو بگیره اولش که بچه بودم داداشم گوش میداد و من بدم میومد اما وقتی بزرگ شدم وقتی رنج رو با جون و پوست و استخون فهمیدم که صدای بینظیری داره چ شعرای محشری داره

کسی که اینا رو بخونه که  البته اگه کسی باشه که اینا رو بخونه اگه اهل همین حوالی باشه مطمنم میفهمه که چی میگم 

وقتی صدای باخ یلدیز رو میشنوه مو بتنش سیخ میشه ولی اگه اهل اینحوالی نباشه مطمنم باز اسم ابراهیم تاتلیسس رو شنیده با صدای یلدیز تیلبه مو به تنش سیخ شده

وای فوق العادن

ادم حظ میبره از صداشون

من تازگیا فهمیدم من خیلی عاشق موسیقیم 

کلاس آوازم بایدبرم دلم میخواد منم بخونم

موسیقی بنظرم تنها چیزی هست که میتونه منو از کل دنیا جدا کنه و به یه عالم دیگه ببره 

فعلا همینا رو دارم

و اینکه میخوام برای خوندن زبان هم برنامه نویسی کنم

ببینم میتونم از این دوره مقدماتی ب برم برسم به سطح متوسط ا :))))

میتونم بگم همه زبان اموزای ایرانی اسیر این مرحله از زبان هستن یعین تا یه اپی رو باز میکنی یه کلاسی رو میری یا یه ویدیوی اموزشی رو شروع میکنی همشون اولش باید مرحله مقدماتی رو طی کنی بعد به مقدماتی ب برسی بعدش دلسرد بشی و بعد از چن ماه دوباره شروع کنی مقدماتی یک مقدماتی ب دلسرد بشی و بازم همچنان این سیکل ادامه داره

جالبی ش اینجاست که همه کتابا و اپ ها هم عین همن و درساشون اولش همونایی ان که بلد بودی

چن وقت پیش هر شب رمان انگلیسی میخوندم کیف میکردم ولی یاز ترک کردم

میخوام یه روتین خوب برا خودم بسازم البته بین خواستن و انجام دادن فاصله ای طولانی هست به اسم کمر همت

میخوام ببندمش 

نظرت؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۷:۰۲
mina mesri

آره 

از دست دادن تمام چیزایی که بهشون باور داشتی سوگش خیلی سخت تره

من به سوگ تمام چیزایی که یهو رو سرم خراب شد نشستم

به سوگ ارزوهای نرسیده ام

به سوگ حرفایی که دیروز شنیدم

به سوگ اه و ناله های دیروز

به قسم های دیروز 

من برای همه چیز به سوگ نشستم

حس بدی دارم

دیگه برات شعری نمیخونم 

دیگه تموم شدی

هستی فقط هست یولی دیگه هرگز عاشقت نخواهم بود

نقطه سر خط

سخته ولی میتونم

منم میشم شبیه اونایی که بهت اهمیتی ندادن و تو بهشون غرور کردی

و من و... و همه مون فقط نگات کردیم

خوبه بنظرم باید به زندگی با نگاه منطقی نگاه کرد 

اینا قولمون زدند و من پخمه ترین ادم بودم

خیلی پخمه

 

گشتم تمام اهنگا رو تا که اروم بشم

https://www.youtube.com/watch?v=WkSEsHZGAFo

ممنون که هستی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۹:۰۷
mina mesri

باورم نمیشه اون همه تمرین رو دادم به باد

خدایا چرا

دارم گریه میکنم

کمکم کن

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۸:۳۲
mina mesri

همین الان اهنگ وضعیت سفید رو تو اینستاگرام دیدیم

حالم بد شد

نتونستم گریه کنم

یکی از میتونم بگم فوق العاده ترین سریالایی که دیدم

بعد الان فیلم میسازن ...

یک بار تو هم عشق من از عقل میاندیش

بگذار که دل خود حل کند این مسئله ها را

...

دلم گرفت

کلا امروز دلم گرفته

کلی تمرین کردم و تمرینم به دلم نشست 

ولی فک کنم فشارم افتاد

دیگه کم کم میخوام روزه تو دور تند بره

و مسئله مهم تر اینکه

من چرا نمیتونم یه ادم درست درمون ببینم  خودم درست درمون نیستم

شاید...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۶:۳۵
mina mesri

الان بیشتر از هر لحظه ی دیگه ای نیاز دارم که 

پولدار باشم

پول الان برای من حرف اول رو میزنه

اگه پولدار بودم الان برای دو قرون خودمو اسیر و ابیر نمیکردم

اگه پول داشتم ارزوی خودمو ارزوی خیلیا رو براورده میکردم

اگه داشتم اخ اگه داشتم

اما الان یه دخترم که پدرش فقیره پدر پدرش هم فقیر بوده و من یک فقیر زاده ای بیش نیستم.

ولی اگه یه روزی بهم بگن دوباره برگرد رو زمین مطمنا پولدار بودن رو انتخاب میکردم البته اگه به شانس منه اون زمون مث الان نمیشد ومن میشدم یه فلک زده ای شبیه قارون...

پول الان تو این دوره زمونه جواب میده الان همه به یه اگاهی خیلی عمیقی از ثروت و دنیا و مادیات رسیدن و من میبینم که پولدارا دارن به نحو احسنت زندگی میکنن

 

بیرون داره بارون میاد شدید دیگه هیچ اعتقادی به بارون و اجابت دعا و غیره ندارم

قبلا با زبون روزه قسم میخوردم و دعا میکردم ولی الان اونم نمبینم

با این که روزه ام ولی دلم نمیاد هیچ دعایی بکنم چرا؟

چون حس میکنم دعا منو داره به اعماق چاه ها میبره به جایی که رهایی ازش ندارم

یکی یه چیز خوبی نوشته بود به اینده دل نبند وقتی نمیدونی میبینی یا نه

در الانم غرقم که پر از نداری ونداشتن و حس کثیف بیخود بودنم

من نمیتونم با کاری که میکنم یه بخش کوچیک از خواسته های خودمو درست کنم  چرا اینقد ذهنم محدود و خودم بدرد نخورم.

این روزا این بیشتراز همه منو اذیت میکنه به درد نخور بودنم

نقطه.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۱ ، ۱۸:۵۹
mina mesri

امروز همه ترسامو نوشتمو انداختم توی اب

ولی بازم حسی که الان دارم قابل وصف نیست

از الانم حالم بهم میخوره از این بلاتکلیفی که خفه ام کرده

چی میشد گوشه چشمی به من بکنی کم زحمت کشیدم کم تلاش کردم کم زجر کشیدم و زهر چشیدم 

چرا غمم تموم نمیشه

چرا 

بخدا اگه راه فرار داشت همین الان فرار میکردم ولی محکومم کردی

چرا نمیای بغلم کنی لااقل

چراااااااااااااااااااا؟!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۳۹
mina mesri

دوباره برگشتم به حالی که همه دنیا رو سرم آواره

خیلی میترسم ، خیلی میترسم ، خیلی

وقتی همه چیز همچنان توی هفت سال پیش گیر کرده

وقتی من مث خواب زده ها از خواب پریدم و دیدم همه چیز همچنان همونه

یه چیزی مث یه گرد باد عظیم منو احاطه کرد و ضعیف و ضعیفم کرده

خیلی میترسم که بازم نشه، انگار که بهم حکم ابدو یک روز رو داده باشن و شاید ببینم که حکمم ابد و یک روز هست 

اخر سال دیگه مطمن میشم که حکمم چیه

تا حالا اینقد حس نکرده بودم که خدا چقد جباره 

هیچوقت

میترسم ازش

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۰۱ ، ۱۱:۳۷
mina mesri