برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

راحت باش

سه شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ

راحت باش.......

وقتی راحت نیستی با تمام وجودم با تک تک سلولهای بدنم حس میکنم......تو هر لحظه ،ثانیه به خودم نگاه میکنم به دلم اما خبری از تو نیست......واین فهمیدن سلول به سلول وجودم به خاطر ناراحتی توئه.......مسخره است کلمه من ،کنار تو.......حتی حرف ؛من ؛هم برام خیلی دور وگنگ میاد.....خیلی دور انگار که از راه بی برگشتی اومده بدون حس بدون اشنایی .....خیلی غریبه وغریب،حالا من باید تحملش کنم و به خودم بگم :من

مسخره است.......

دارم از گنگ بودن ،از نفهمیدن رنج میکشم.......

نمیشناسم هیچ کس وهیچ چیز رو........هیچی رو حتی خودمو......

حالم بده......خیلی.....

اما 

مهم نیست.......من عادت دارم به این چار چوب نامتعارف........

من فقط یه وقتا دوس دارم ازادتر باشم اما این به معنی ...

پ.ن:یه وقتا نمیشه همه حرفا رو گفت چون نه میشه ونه اجازه شو داری.......

اما یه چیز.........من قبلن حس میکردم تو رو میشناسم وبخودم میگفتم 

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی 

اما حالا.........نمیخای کاری کنی.........

من همیشه اشتباه میکنم واین اولیش نیست واخریش هم نیست ....دیگه عادت کردم ......فقط

تو راحت باش......!!!!!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۱۹
mina mesri