بگذرم یا با آدم نفهم بجنگم؟!
تنها کسی که وبلاگمو میخونه خودمم
جالب نیست؟!!
امروز اومدم اصلاح کنم دستگاه شیو خراب شد فقط یه دستمو برداشتم بقیه موند
تنهام تو خونه
یکم حوصله ام سر رفته.
یکمم گشنه مه.
زنگ زدم به خونواده اماا
اتفاق اخیر که چ عرض کنم اتفاقی که ۶ ماه پیش یه عده آدم از خدا بیخبر سر ما آوردن انقد پر تنش شده که هنوزم ادامه داره
حوصله امو سر برده
تمام دلمو آشوب گرفته همش تو اضطرابم با اونام صحبت میکنم بیشتر میشه،خیلی لعن و نفرین فرستادم برای این جماعت امیدوارم که کار ساز شود و به خاک سیاه سیاه سیاه بنشینن
امیدوارم جیگرشون بدجور آتیش بگیره
برای خودم آرزوی آرامش میخوام از خدا
از خدا میخوام هر چه سریعتر من و خونواده ام رو از این ماجرا بیاره بیرون
نمیدونم چی بگم
بخدا دیگه عقلم قد نمیده ، ذهنم قفل قفل شده
از خدا میخوام هیچ کس رو گرفتار آدم زبون نفهم نکنه
این دعا امیدوارم منو از شر این قوم والضاالین نجات بده
اگه اومدی و خوندی یادت نره دعا کنی برای من
حالم بشدت بده
دعا کنید این آدما گورشونو گم کنن از زندگیمون و بدون هیچ خسارت جانی و مالی
دعا کنید خدا جواب اون همه اذیت و آزارشون رو بده
خواهرم میگه نه قانون رو ولش کنید بسپارید بخدا
اونا بعد از قانون هم دست از سرمون بر نمیدارن.
ولی من میگم قانون به اونا میفهمونه شهر هرت نیست
نمیدونم موندم چ کنیم بگذریم یا بمونیم و با نفهماا بجنگیم؟؟