بدی من به خدا
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۰۲:۰۴ ب.ظ
دیروز داشتم فک میکردم که من چ گناهی کردم
که این شد زندگیم
وسط اتاق خواب یکم اشک ریختم
الانم وسط این زندگی
در درمانده ترین شکل ممکن به خودم نگاه میکنم و میگم
چرا همیشه اونی که وعده آینده های دور ودراز میشنوه منم
چ گناهی داشتم که همیشه خدا منتظرم
نمیدونم در حق خدا چ بدی کردم که اینه زندگیم
شاید نتونم حتی به زبونش بیارم
مرا دردیست کاندر دل که گریم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزذ
۰۳/۰۸/۱۸