خسته از هرچی که هست...
دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۲، ۱۱:۳۴ ب.ظ
دلم میخاد یه چیزایی بنویسم
دلم میخاد یه چیزایی بگم
حتی دلم میخاد یه چیزایی رو بشنوم
واقعا خیلی نیاز دارم خیلی
دلم خیلی گرفته ، دیگه جدن خیلی احساس تنهایی میکنم،هیچ کسی کنارم نیس...
هیچ وقت انتظار این حال و روز رو نداشتم ،هرگز
فک نمیکردم بزرگ شدن این ریختی باشه
من که کاری به کسی نداشتم چرا حال روزم اینه ، به کدامین گناه یه زنده به گورم؟!!
خسته ام یا تمومش کن یا تموم!
همین
۰۲/۰۹/۲۷