برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

بی حوصله م

شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۴ ب.ظ

یه وقتایی هست که همه چیز برات بیمعنی ان ومزخرف .......

از همه چی وهمه کس بدت میاد ........حوصله ی خودتو نداری  چه برسه به یکی دیگه .............

الان اونطوریم ......حال ندارم ....حتی حال نوشتن ......

از یه طرفم روزه امونمو بریده ......از یه طرفم حس تنفر........وای که چقد من میخام از این کلمه فرار کنم اما همیشه وهمه جا یکی هست ویه چیزی هست که مغزم مدام ارور  بده" ازت متنفرم" ......بلا فاصله ام به خودم میگم نه بی خیال شو متنفر نباش اما در یه ان میفهمم که بعله دیگه تمومه ........صد سال سیاه درست بشو نیست که نیست ............در حال حاضر از کسی متنفر نیستم  فقط حوصله ی کسی رو هم ندارم حتی خوده خودم...............

من چقد ادم ****ایم.......وبی خود که حتی رو حسای خودمم کنترل ندارم .......

پ.ن :این متن در حس همین لحظه نوشته شده وبه کس خاصی توجه نداره اما به مکان چرا داره ......اون مکانم اینجاست که حوصله اشو ندارم .

همین

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۶
mina mesri