برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

گلوم درد داره

سه شنبه, ۷ تیر ۱۴۰۱، ۰۹:۱۸ ب.ظ

میرسم به این حس لعنتی

به این حالی که دارم ، از همه چی و همه کس متنفرم از خود لعنتیم از کار لعنتیم و از خانواده ای که همشون به جز این که درد بشن و عذاب وجدان به درد نخور بودن من رو بهم بدن ، بودن

از خونه لعنتیمون

از زندگی چرت و بع درد نخورم 

از دوستای مضخرفم

کاش فقط یه دلگرمی بود میگفتم هستم میگفتم خودم میسازمش اما به درد نخورتر از این حرفا شدم ، از کشور مضخرفم که حال الانم بخاطر بودن توی این شهر و کشور لعنتیه

حالم بده خیلی بد

انگار که اون غمی که سالای سال درونم سنگینی میکرد الان دستاشو گذاشته روی گلوم و با تمام وجودش داره فشار میده دارم خفه میشم اما حتی نمیتونم دست و پا بزنم

ببین من هر روزم اینه یعنی هر روز با اینا دست و پنجه نرم میکنم میرم سر کار مضخرفم و برمیگرم اینجا و همه چیز سوت و کور نه جایی برای رفتن و نه دلی برای گفتن و شنفتن ، هر روزم داره تلف میشه و من چقد خوشحالم برای گم شدن و رفتن این عمر آشغال این زندگی که اگه دستم بود تا الان شاید ۱۰ سالی بود که نبودم دلم میخاد ...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱/۰۴/۰۷
mina mesri

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">