104
دلم میخاد تتو عه رو بزنم ولی میترسم
از اینکه بزنم و پشیمون بشم
ولی به خودم میگم مینا کاری که دوس داری رو بکن
دستم بازم دردش شروع شده و همش بخاطر هورمون لعنتی هست .
امروز از خونه زودتر زدم بیرون واقعا به خودم گفتم هر چی کمتر بمونی کمتر خر حمالی میکنی کمتر سرت درد میکنه
اینجا شرف داره به خونمون که همش بدو بدو همش استرس اضطراب
یکم تب خونمون بالاست نمیشه توش موند بعضی وقتا میخوام ازش فرار کنم فقط فرار
یعنی 5 ردیقه نشستن و راحت بودن توش وجود نداره فقط بدو بدو
من از بدو بدو دویدن و تلاش بدم نمیاد یعنی راستش خیلی سال طول کشید تا فهمیدم همه تلاش ها برای رسیدن به موفقیت هست هر چند ته اش موفقیتی نباشه هم تلاش خودش به قدر ارزشمند هست که نتیجه رو پوشش میده
ولی خونه یه شکل عجیبی داره فک کنم تمام مجردهای هم سن من همین فکر رو میکنن که دیگه وقت جدا شدن از خونواده هست وقت اون که هر کاری که خودت دوس داری بکنی بدون تایید و اجازه .
وقت اینه که زمان هایی رو با خودت تنها باشی یه چای دم کنی و نفس عمیق بکشی و یه گوشه بشینی و اهنگ گوش بدی و به خودت به مغزت استراحت بدی.