برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

برای دلم

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست......

۳ مطلب در آبان ۱۴۰۳ ثبت شده است

یه تن خسته و عریان

از چی بگم

از انبار درد و غم

از اینکه شریک زندگیم هم داره همه غمهاش رو روی دوش من میزاره و من در خسته ترین حالت ممکن دلم نمیاد و نمیتونم بگم بس کن تو رو خدا با من درد و دل نکن خودم انبار باروتم برو یه جای دیگه

نمیتونم بگم نمیشه که بگم

خسته ام

جالب اینجاست که وقتی لب باز کنم

میگن بسع نگو 

تمومش کن ،اینقد منفی نباش انرژیت همیشه منفی هستش

چی بگم

از کلفت بودنم بگم

یا از بی ارزش بودنم

از نشدن های پی در پی

از نادیده گرفته شدن هام

خسته ام یه جای قصه هم خونواده ام و هم تو

منو از سقف آویزون میبینید، بخدا نمیکشم

دلم میخاد همین الان تموم بشه 

تمام و السلام

ای خداااااا 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۰۳ ، ۰۱:۱۶
mina mesri

دیروز داشتم فک میکردم که من چ گناهی کردم

که این شد زندگیم

وسط اتاق خواب یکم اشک ریختم

الانم وسط این زندگی

در درمانده ترین شکل ممکن به خودم نگاه میکنم و میگم

چرا همیشه اونی که وعده آینده های دور ودراز میشنوه منم

چ گناهی داشتم که همیشه خدا منتظرم

نمیدونم در حق خدا چ بدی کردم که اینه زندگیم

شاید نتونم حتی به زبونش بیارم

مرا دردیست کاندر دل که گریم زبان سوزد

وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزذ

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۴:۰۴
mina mesri

دستم به نوشتن نمیره

تو دلم انباری از حرفها و کلمات هست

از دل شکستگی تا زندگی سخت و پیچیده

اینم شانس منه

مینویسم اما الان نه

نمیتونم 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۳ ، ۲۱:۳۴
mina mesri